برای سالهای متمادی سرمایه گذاران در جواب کارآفرینان فرهنگی می گفتند که ما در فرهنگ سرمایه گذاری نمی کنیم چرا که حوزه فعالیت دولت با موسسات فوق تخصصی است، فعالیت های فرهنگی به قدرت سودآور است و مقیاس پذیر نیست. اما از ابتدای قرن بیست و یکم، با رونق گرفتن صنایع فرهنگی و خلاق “CCI و توجه سرمایه گذاران ریسک پذیر به مصرف فرهنگی شهرنشینان، موضوع کسب وکارهای فرهنگی نو که در تقاطع اقتصاد فرهنگ و اقتصاد دیجیتال به امر مهمی بدل شده است. با کنار هم آمدن تجارت الکترونیک، کلان داده ها با مصرف فرهنگی فرصتهای تازه ای برای سودآوری و اشتغال کاربر فراهم آمده است. ارزش افزوده در صنایع CCI از راه کسب وکارهای خلاقانه ای حاصل می شود که بر اساس فعالیت های ذهن پردازانه در بخش فرهنگ ایجاد شده اند. بیشتر کسب وکارهای این صنایع در حوزهی خدمات دیجیتال فرهنگی متمرکز هستند و SMEهای فرهنگ و هنر (شرکتهای کوچک و متوسط) با به کارگیری تکنولوژی روز و نیروهای متخصص عاملان توسعه به شمار می آیند در مورد کشور خودمان، اگر بخواهیم منابع درآمدی را دسته بندی کنیم، بی درنگ « صادرات نفت» و «صادرات غیرنفتی» به ذهن مان می رسد. سالهاست میدانیم نفت مهم ترین منبع درآمدی کشور است و حجم مبادلات صادرات غیرنفتی در مقابل اش ناچیز می نماید، این روزها البته چیزهای دیگری ذهن ما را بیش از پیش مشغول می دارد:
۱- پایان پذیر بودن منابع نفتی
۲- تلاش کشورهای توسعه یافته برای استفاده از انرژی های نوین و به تبع آن
۳- کاهش تقاضای جهانی نفت
۴- تحریم های اقتصادی موجود
۵- نوسان بالای قیمت نفت
۶- رشد درآمدی بخش فرهنگی و خلاق در پیوند با فناوری اطلاعات در جهان
اینها همه نشان می دهد بقا و بهگشت کشور در گرو تلاشی همه گیر با چشم اندازی معین است، «رشد صنایع فرهنگی دیجیتال و صادرات غیرنفتی»، چه چیز غیرنفتی هست که بتواند منبع درآمدی تازه ای برای ما باشد؟ با سرمایه اندک اشتغال ایجاد کند، مزیت رقابتی کشورمان باشد، با صرف انرژی مشخص احتمال رشد ما درآن بیشتر باشد، جانشین صنایع بزرگ زیانده و مخرب محیط زیست باشد؟
پایان خبر /
26 مهر 1399
طبق اعلام قبلی؛
طبق اعلام قبلی؛
طبق اعلام قبلی؛
طبق اعلام قبلی؛
طبق اعلام قبلی؛
طبق اعلام قبلی؛
طبق اعلام قبلی؛
طبق اعلام قبلی؛
طبق اعلام قبلی؛